نویسندگان: سیدرضا صالحی (1)، رزیتا سپهرنیا (2)




 

چکیده

برای تحقق سیاست‌گذاری و مدیریت استراتژیک فرهنگی در یک کشور و یا جامعه، شناخت بستر و سرمایه‌های فرهنگی جامعه مورد نظر حتمی و ضروری به نظر می‌رسد. سرمایه فرهنگی مجموعه‌ای از روابط، معلومات، اطلاعات و امتیازاتی است که فرد برای حفظ کردن یا به دست آوردن یک موقعیت اجتماعی از آن استفاده می‌کند. در دنیای کنونی سرمایه‌های مبتنی بر آگاهی و دانشی از اهمیت بیشتری برخوردار شده‌اند، به نحوی که امروزه رقابت‌های مالی و سرمایه‌ای با تکیه اصلی بر مهارت‌ها و تخصص‌های منابع انسانی شکل می‌پذیرند. اکنون سرمایه فرهنگی با اقتدار بالای خود توانسته گوی سبقت را در میادین تعاملات در میان دیگرسرمایه‌ها ازآن خود سازد، زیرا اساس بنیادی این سرمایه را انسان ودانش مهارت‌های انسانی مشخص ‌می‌سازد و به واسطه این نیروی بالقوه و با تکیه بر آن، به راحتی می‌توان به عرصه دیگر سرمایه‌ها (مالی، اقتصادی، اجتماعی و فیزیکی...) راه یافت و در باز تولید آن‌ها نیز اقدام نمود.درحقیقت سرمایه‌های فرهنگی هر کشوری به عنوان قدرت نرم در رقابت‌های جهانی مطرح و مورد توجه هستند. جهت تبادل افکاروآراء در میان جوامع ناگزیر باید با زبان اطلاعات و آمار مورد پذیرش دنیا سخن گفت، لذا ارائه شاخص‌های ایرانی ومعرفی الگوهای بومی سرمایه‌های فرهنگی کشور ضروری به نظر ‌می‌رسد. چارچوب نظری سرمایه فرهنگی مطرح شده در این مقاله برگرفته از نظریات جامعه‌شناس فرانسوی «پیر بوردیو» است. بنا‌براین در این مقاله ابتدا تعاریفی از سرمایه فرهنگی و ابعاد و اشکال آن از دیدگاه «پیر بوردیو» ارائه شده و در ادامه، الگوی اندازه‌گیری سرمایه فرهنگی بر اساس شاخص‌های بومی درکشور مورد بررسی قرار گرفته است.

مقدمه

اصطلاح سرمایه فرهنگی نخستین بار توسط پیر بوردیو(3) (2002 -1930) در ادبیات علوم اجتماعی و انسانی وارد شده است. بوردیو متفکری است که موضوع نابرابری از موارد مورد اهتمام او بود. وی متولد دهکده ای کوهستانی در منطقه پیرنه فرانسه است و در دانشگاه معتبر اکول نورمل سوپریور(4) به تحصیل فلسفه پرداخت، و سپس به علوم اجتماعی روی آورد. تحقیقات او بر روی جامعه الجزایر باعث جلب توجه محافل دانشگاهی فرانسه به او بود. در جریان جنگ استقلال الجزایر در سال‌های 1958 -1962 و زمانی که در ارتش فرانسه خدمت می‌کرد، تحقیقی انسان شناختی انجام داد که مبنای شهرت جامعه شناختی او شد. در سال 1964، مدیر مطالعات اکول پراتیک شد و از سال 1981 کرسی جامعه‌شناسی کا لژ دو فرانس را در اختیار داشت (که قبل از او در اختیار ریمون آرون، موریس‌ هالبواکس و مارسل موس بود).
بوردیو در سال 1968 به مرکز جامعه‌شناسی اروپا که آرون بنیان نهاده بود، رفت، جایی که تا زمان مرگش ریاست آن را بر عهده داشت. در سال 1975 مجله ای بین رشته‌ای را پایه گذاشت که از طریق آن، تلاش ‌می‌کرد تا احکام کلی پذیرفته شده در آثار جامعه‌شناختی را ضمن پایبندی به دقت علمی جامعه‌شناسی، تغییر دهد. در سال 1993 او مدال مرکز ملی تحقیق علمی (CNRS) را دریافت کرد. در سال1996، جایزه گافمن را از دانشگاه کالیفرنیای برکلی گرفت و در سال 2002 مدال انجمن انسان‌شناسی سلطنتی را دریافت نمود.
بوردیو معمولاً تلاش ‌می‌کرد تا ایده‌های نظری خود را با تحقیق تجربی که در زندگی روزمره قرار داشت پیوند دهد. کار وی را ‌می‌توان جامعه‌شناسی فرهنگی یا نظریه کنش نامید. سهم بوردیو در جامعه‌شناسی - هم نظری و هم علمی - قابل ملاحظه است. بوردیو مفاهیم بسیاری را به دایرةالمعارف علوم اجتماعی افزوده است. مفاهیمی چون عادت واره (5)، میدان(6)، خشونت نمادین (7) و سرمایه فرهنگی (8) از آن جمله‌اند (استونز،2:1379). به نظر بوردیو هر فردی جایگاهی را در فضای اجتماعی چند بعدی، اشغال کرده است. این فرد با عضویت در طبقه اجتماعی تعریف ‌نمی‌شود، بلکه با مقداری که از هر یک از سرمایه‌ها دارد، تعریف ‌می‌شود.
برخی نتایج تجربی کارهای او که مبتنی بر سرمایه فرهنگی است عبارتند از:
- علی رغم آزادی ظاهری انتخاب در هنر، ترجیحات هنری افراد (مثل موسیقی کلاسیک، راک و موسیقی سنتی) با جایگاه اجتماعی آن‌ها همبستگی زیادی دارد.
- ظرافت‌های زبانی همچون لهجه، گرامر، تلفظ کردن و سبک - همه بخشی از سرمایه فرهنگی هستند - یکی از عوامل اصلی تحرک اجتماعی (مثل به دست آوردن پرداختی بالاتر، جایگاه شغلی بالاتر) است. کارهای بوردیو بر این مسئله تأکید دارند که چگونه طبقات اجتماعی به خصوص طبقات حاکم و روشنفکر، امتیازات اجتماعی خود را از طریق پیشرفت‌های آموزشی در نسل‌های مختلف حفظ می‌کنند. بوردیو به نحو محیرالعقولی نویسنده‌ای پرکار بود، او صدها مقاله و بیش از سی کتاب به رشته تحریر درآورد و توانست در دنیای خارج از فرانسه هم به شهرت برسد. او تلاش ‌می‌کند تا سطوح خرد و کلان تحلیل را در هم آمیزد و به تجربه ذهنی و ساختارهای عینی، هم زمان توجه کند. بوردیو به شیوه ای غیر جزمی از جامعه‌شناسی انتقادی مارکس و وبر سود ‌می‌برد؛ از این رو نظریه‌اش مانند نظریه فوکو جذب پهنه تفکر چپ میانه ای می‌شود که دیدگاه متعصبانه‌تر آموزه مارکسیستی جامعه طبقاتی را رد می‌کند.
برای آشنایی بیشتر با مفهوم سرمایه فرهنگی، لازم است با فرهنگ مورد نظر بوردیو بیشتر آشنا شده و ابعاد و اشکال مختلف سرمایه فرهنگی را مورد ارزیابی قرار داد.

1- فرهنگ از دیدگاه بوردیو

پیش از ورود به موضوع اصلی، مفهوم و برداشت بوردیو از فرهنگ مطرح میشود تا نگرش و تلقی وی از فرهنگ مشخص گردد. فرهنگ از نظر بوردیو مانند نوعی اقتصاد یا بازار است. تمام افراد بشرکنشگر هستند، چه آنهایی که آگاهانه عملی را انجام ‌می‌دهند و چه آنهایی که ناخودآگاه پذیرای سلطه‌اند، به عبارتی دیگر، افراد فعال و منفعل یک کنشگرند.
کنش، عملی است که در یک میدان رخ می‌دهد و هر میدان عرصه‌ای است که در آن، نیروی بالقوه یا بالفعل با یکدیگر وارد تبادل می‌شوند. پس برای درک معنی عمل باید معنی میدان را درک کرد که خود حاصل تبادل میان نیروها است (فکوهی،1:1381).
از نظر وی، در نتیجه فرایند تقسیم کار و تفکیک‌گذاری امور، جهان باز و کلان اجتماعی به میدان‌های کوچک وبسته بسیاری، از جمله میدان هنری، میدان سیاسی، میدان دانشگاهی، میدان دینی و... تقسیم شده است. این جهان‌های کوچک یا میدان‌ها، جزئی از جهان اجتماعی هستند که به شکل خودمختار عمل می‌کنند و هر کدام منافع، مباحث، قوانین و اهداف خاص خود را دارند. هر فرد در آن واحد عضو چندین میدان است و در هر میدانی جایگاهی متفاوت دارد. شرط ورود به هر میدان، آشنایی و تسلط با قوانین داخلی آن است. برای ورود به این میدان‌ها، باید با فرهنگ آن‌ها، زبان و ارزش‌های آن میدان آشنا بود. در غیر این صورت، از آن حذف شده و یا مورد خشونت نمادین قرار خواهد گرفت. داشتن «سرمایه فرهنگی» یعنی مدارک و تحصیلات، «سرمایه اجتماعی» به معنای مناسبات و روابط اجتماعی، و «سرمایه سمبولیک» همچون نام و نشان و افتخارات، که بوردیو در برابر مفهوم «سرمایه اقتصادی» مارکس قرار ‌می‌دهد، عملاً پیش شرط ورود به این میادین است. بوردیو فرهنگ را به دو حوزه «فرهنگ والا» و «فرهنگ عام» طبقه‌بندی می‌کند و معتقد است که گروه‌های نخبه هر جامعه با تعریف مشروع و نامشروع، ارزش مهارت‌ها و دانش خاص خودشان را محفوظ نگه می‌دارند و از این طریق، منزلت یا شأن خود را تحکیم می‌بخشند و فرهنگ والا را که پالوده روشنفکرانه دارد در تقابل با فرهنگ مردمی که مبتذل و زود‌گذر است، قرار ‌می‌دهند. شیوه عمده ارزش نهادن در این گونه جوامع با تأکید بیشتر بر «فرهنگ والا» در برابر فرهنگ مردمی، آن هم از راه تمایز‌گذاری میان امر با ارزش و امر مبتذل انجام می‌گیرد. از منظر او، فرهنگ توده‌ای مدرن، فرهنگی تحمیل شده بر افراد است که افراد را به پذیرش خود وادار ‌می‌کند، به نحوی که آنها این فرهنگ را تحمیلی محسوب نمی‌کنند. صنعت فرهنگ در این میان، نقش مهمی دارد. از نظر صنعت فرهنگ، تولید فرهنگ، فرایند استاندارد شدن است و انگیزه سود ماهیت اشکال فرهنگی را تعیین ‌می‌کند. وی معتقد است که قدرت صنعت فرهنگ در تضمین تسلط و تداوم سرمایه‌داری و قابلیت آن برای شکل دادن و خلق پیام‌گیران ضعیف، وابسته، منفعل وخدمتگزار نهفته است. صنعت فرهنگ از طریق فراورده‌های خود به توده‌ها هویت می‌بخشد و کردارهای آنها را تعیین می‌کند و در نهایت، به ابژه‌سازی و شیء گشتگی انسان می‌انجامد. بنابراین در دیدگاه بوردیو، فرهنگ و ارزش‌های فرهنگی توسط طبقات والای اجتماعی جامعه و در راستای سرمایه‌های فرهنگی خانوادگی، بر گرفته از سطوح تحصیلاتی و معرفتی ایشان مشخص و تعیین ‌می‌شود. جهت بررسی سرمایه فرهنگی بوردیو پس از ارائه مفهوم فرهنگ، باید نقطه نظرات وی را در رابطه با سرمایه جستجو نمود، مجموعه‌ای که خود می‌تواند، معرفی برای آشنایی بیشتر با چارچوب نظری سرمایه فرهنگی او باشد.

2- سرمایه و انواع آن

تحلیلگران اقتصادی معاصر سرمایه (9) را به سه دسته تقسیم ‌می‌کنند:
نوع اول، سرمایه فیزیکی( مادی )- یعنی موجودی کالاهای واقعی مثل گیاهان، دستگاه‌ها، بناها و غیره که درتولید کالاهای بیشتر نقش دارند وازهمان آغاز علم اقتصاد شناخته شده و مورد بحث قرار گرفته است.نوع دوم سرمایه، سرمایه انسانی است که از درک این امرناشی ‌می‌شود که تجسم مهارت‌ها وتجربه درافراد نشان دهنده موجودی سرمایه‌ای است که دست به اندا زه سرمایه مادی در تولید ستانده در اقتصاد اهمیت دارد. در پی افزایش آگاهی از تأثیر مشکلات زیست محیطی بر فعالیت اقتصادی، نوع سوم از سرمایه یعنی پدیده سرمایه طبیعی تشخیص داده شده است که مورد قبول اقتصادانان قرار دارد. سرمایه طبیعی عبارت است از: موجودی منابع تجدیدشدنی و تجدیدنشدنی که به وسیله طبیعت فراهم می‌شود و فراگردهای بوم‌شناختی را در بر می‌گیرد که حاکم بر وجود و کاربرد آنها است. سرمایه، کار انباشته شد (در شکل مادی و در شکل معنوی)، به دست آوردن این سرمایه نیاز به زمان دارد، اما وقتی به دست آید، می‌توان آن را در موقعیت جدیدی سرمایه‌گذاری کرد. از این منظر، تفاوتی ندارد که حرف از پول باشد یا اشکال رفتار. سرمایه به دست کنشگران حاصل ‌می‌شود و می‌تواند به طور انحصاری انباشته شود: بنا‌براین، اهمیت فرد به عنوان بازیگر استراتژیک در جهان اجتماعی آشکار ‌می‌شود که بر طبق درک خود از ارزش، سوددهی و غیره ایفای نقش می‌کند.
بوردیو معتقد است که سرمایه درشکل‌های عینیت یافته یا متجسد خود، برای انباشته شدن نیازمند زمان است، سرمایه بالقوه می‌تواند برای تولید سود و به شکلی کاملاً شبیه خود یا گسترش یافته بازتولید شود. سرمایه به طور ذاتی گرایش بدان دارد که وجود خود را ماندگار نماید. این سرمایه در واقع نیرویی است مندرج در عینیت اشیا، چندان که درآمدن به هرحالتی برایش به یکسان ممکن یا غیرممکن نیست. سرمایه بسته به عرصه ای که در آن عمل می‌کند، به سه شکل اساسی ظاهر می‌شود: 1- سرمایه اقتصادی، که بی‌درنگ و مستقیماً قابل تبدیل به پول است و ممکن است به شکل حقوق مالکیت درآید؛
2- سرمایه فرهنگی، که با بعضی شروط، قابلیت تبدیل به سرمایه اقتصادی را دارد و ممکن است به شکل مدارک تحصیلی در آید؛
3- سرمایه اجتماعی، که ساخته شده از تکالیف و تعهدات اجتماعی «پیوندها و ارتباطات» است، و در برخی شرایط به سرمایه اقتصادی قابل تبدیل است و چه بسا به شکل اصالت و اشرافیت در آید (تاج بخش، (134:1384).
اتکای بوردیو بر چارچوبی که حول مفهوم «سرمایه»، در نمودهای مختلفش قرار دارد، براساس یک تشبیه ساده نیست که فقط به منظور کاوش و توضیح فرایندهای اجتماعی آموزش باشد. نهادی که بوردیو بر اساس مفاهیم «سرمایه اجتماعی»، «سرمایه فرهنگی»، «سرمایه سمبولیک» و... بنا ‌می‌نهد، اساساً ‌می‌‌کوشد تقلیل‌گرایی‌هایی را که منطق داد و ستد را به عوامل اقتصادی، بهره‌مندی از هنر، آموزش و غیره، محدود ‌می‌کنند، نقض کند.مقصود بوردیو این است که باید قضاوتی نظری و تحلیلی بر اشکال مختلف سرمایه و نمودهای مختلف آنها صورت گیرد (و نمی‌توان آن را فقط به عنوان یک نظریه اقتصادی دانست). بوردیو می‌گوید: منظور مارکس از سرمایه، تنها سرمایه اقتصادی بود، ولی ما وجه‌های دیگری از سرمایه هم داریم که شامل: سرمایه اقتصادی، سرمایه اجتماعی، سرمایه‌فرهنگی و سرمایه کاریزماتیک می‌شود (فکوهی، پیشین: 1).
همان‌گونه که از تعاریف مطرح شده بر می‌آید، امروزه برداشت صاحب‌نظران از مقوله سرمایه تغییر یافته است، به گونه ای که ابعاد و اجزای جدیدی در آن مشاهده می‌شود. اهمیت سرمایه‌های معنوی و کیفی اگر بیشتر از سرمایه‌های مادی و فیزیکی نباشد، قطعاً کمتر از آنها نیز نخواهد بود. لذا یکی از مقوله‌هایی که مدیران و دست‌اندرکاران سازمان‌ها بدان توجه خاص مبذول داشته‌اند، چگونگی ایجاد و ارتقاء سرمایه فرهنگی در سطح سازمان است. در ادامه به مفهوم سرمایه فرهنگی و ابعاد آن پرداخته خواهد شد.

3- سرمایه فرهنگی

به عقیده بوردیو در هر میدانی میان بازیگران یا گروه‌های اجتماعی چهار نوع سرمایه رد و بدل می‌شوند که عبارتند از:
1- سرمایه اقتصادی، یعنی ثروت و پولی که هر بازیگر ( کنشگر) اجتماعی در درست دارد و شامل درآمدها و بقیه‌ی انواع منابع مالی است که در قالب مالکیت جلوه نهادی پیدا ‌می‌کند.
2- سرمایه اجتماعی، یعنی شبکه‌ای از روابط فردی و گروهی که هرفردی در اختیار دارد و شامل همه‌ی منابع واقعی و بالقوه‌ای است که می‌تواند در اثر عضویت در شبکه اجتماعی کنشگران یا سازمان‌ها به دست آید.
3- سرمایه فرهنگی (10)، یعنی قدرت شناخت و قابلیت استفاده از کالاهای فرهنگی در هر فرد و آن در برگیرنده‌ی تمایلات پایدار فرد است که درخلال اجتماعی شدن در فرد انباشته می‌شوند.
4- سرمایه نمادین، یعنی مجموعه ابزارهای نمادین، پرستیژ، حیثیت، احترام و قابلیت‌های فردی در رفتارها (کلام و کالبد) که فرد در اختیار دارد. سرمایه نمادین جزئی از سرمایه فرهنگی است و به معنای توانایی مشروعیت دادن، تعریف کردن و ارزش گذاردن است (همان: 300).
هایس (11) در سال 2000 اصطلاح سرمایه فرهنگی را بازنمای جمع نیروهای غیراقتصادی مثل زمینه‌یخانوادگی، طبقه اجتماعی، سرمایه‌گذاری‌های گوناگون و تعهدات نسبت به تعلیم و تربیت، منابع مختلف و مانند آنها ‌می‌داند که بر موفقیت آکادمیک (علمی یا تحصیلی) تاثیر ‌می‌گذارد. سرمایه فرهنگی به عنوان صلاحیت در فرهنگ پایگاه‌ها، گرایشات و ایده‌ها تعریف می‌شود که اغلب به عنوان یک مکانیزم مهم در باز تولید سلسله مراتب اجتماعی در نظر گرفته می‌شود. تمرکز اصلی تئوری سرمایه فرهنگی این است که فرهنگ از طریق سیستم آموزشی که بازتاب فرهنگ طبقه حاکم است، انتقال یافته و تشویق می‌شود و در نهایت موجب باز تولید همان فرهنگ خواهد شد. ریچارد زویینگهافت سرمایه فرهنگی را انواع گوناگون دانش‌ها و مهارت‌ها می‌داند و بر کس و فولک واژه سرمایه فرهنگی را برای اشاره به قابلیت‌های انعطاف‌پذیر جوامع انسانی برای پرداختن به زیست محیط و اصطلاح آن به کار می‌برند (تراسبی،74:1382).
دومایس (12) در سال 2002 سرمایه فرهنگی را مشتمل بر کفایت زبانی، فرهنگی و مهارت در فرهنگ طبقات بالاتر می‌داند. موضوع زبان مناسب و «فرهیخته» به عنوان جزئی مهم از تعریف سرمایه فرهنگی به وسیله‌ی سالیوان (13) (2001) ارائه شده است. در نهایت، سرمایه فرهنگی ناظر بر این ادعا است که شخص بر اساس منش برتر فرهنگی جامعه، جامعه‌پذیر شده است. نظریه‌ی بوردیو در مورد سرمایه فرهنگی که منجر به بازتولید فرهنگ طبقه مسلط می‌شود، اشاره بر این امر دارد که چون طبقات مسلط دارای امکانات مادی بیشتری هستند و دسترسی بیشتری به انواع مثلاً موسیقی‌ها، ورزش‌ها، غذاها و... دارند، ‌می‌توانند ذائقه‌های خود را شکل بخشند. به عبارت دیگر، بوردیو هر آنچه را جزء علایق خاص طبقه متوسط است، به عنوان معیار سنجش سرمایه فرهنگی در نظر ‌می‌گیرد.
بوردیو تنها به تاثیرات طبقه اجتماعی بر سلائق فرهنگی مردم ‌نمی‌پردازد، بلکه نقشی که فرهنگ در بازتولید روابط طبقاتی در جامعه ایفا می‌کند را نیز، مورد توجه قرار می‌دهد. او مدعی است که افراد می‌توانند موقعیت مربوط به طبقه اجتماعی خویش را نه تنها با مالکیت سرمایه اقتصادی (ثروت/ رفاه)، که با دارا بودن آنچه که وی سرمایه فرهنگی می‌نامد، بهبود بخشند. مفهوم سرمایه فرهنگی از نظر بوردیو، به مجموعه ای از توانمندی‌ها و عادات‌ها (14) و طبع‌های فرهنگی شامل:
دانش،زبان، سلیقه یا ذوق و سبک زندگی، دلالت می‌کند. انتقال سر‌مایه اقتصادی از نسلی به نسل دیگر و از طریق ارث و میراث صورت ‌می‌گیرد، درحالی که انتقال سرمایه فرهنگی امری پیچیده‌تر است. مفهوم کلیدی این فرایند، مفهومی است که بوردیو
عادت‌واره وکنش ‌می‌نامد. عادت‌واره شامل تمایز میان سلیقه خوب و بد، فرهنگ والا و روشنفکرانه و فرهنگ پست وعوامانه و از این قبیل است. در این فرایند، کودکان طبقه حاکم فرا ‌می‌گیرند که به فرهنگ طبقه خویش ارج نهند و عامه پسند طبقه کارگری را به مثابه امری پست و فرومایه بنگرند. افزون بر این، برای نمونه ، والدین طبقه متوسط سعی ‌می‌کنند تا کودکان خود را به خواندن کتاب‌های «خوب» و تماشای برنامه‌های «مناسب» تلویزیون سوق دهند. کودکان طبقه متوسط نیز بیشتر به سمت بازدید از گالری‌های هنری و بناهای تاریخی و یا تماشای تئاتر تمایل دارند (1997:199 ,(Taylor.
می توان سرمایه فرهنگی را مجموعه‌ای از روابط، معلومات، اطلاعات و امتیازات دانست که فرد برای حفظ کردن یا به دست آوردن یک موقعیت اجتماعی از آن استفاده می‌کند (صالحی امیری، 64:1386). سرمایه فرهنگی شکلی از سرمایه‌های کیفی است که به صورت عینی به چشم نمی‌آید. از این رو، می‌توان سرمایه فرهنگی را گونه‌ای ازاقسام سرمایه اجتماعی دانست (روحانی،12:1386). سرمایه فرهنگی برخلاف سرمایه اقتصادی نمی‌تواند به ارث برسد و یا به صورت خیلی ملموس در تصرف و مالکیت فرد باشد، بلکه به طور ضمنی و در طی فرایند جامعه‌پذیری انتقال می‌یابد. انتقال سرمایه فرهنگی از راه آموزش و تمرین فرهنگی ممکن می‌شود. از منظری دیگر باید گفت که سرمایه فرهنگی دائماً خود را باز تولید می‌کند. بدین ترتیب اگر چه افراد در طول زندگی خود، دائماً مجهز به ابعاد فرهنگی جدیدی می‌شوند که به گونه‌ای آزادانه از بین تجربیات مطلوب بر می‌گزینند، ولی این انتخاب‌ها تنها از بین جنبه‌هایی از فرهنگ صورت می‌گیرد که با جهت‌گیری و عادات وی منطبق باشد. بنابراین تنها چیزهایی را ‌می‌آموزند که شبیه عادات و سلایق آنان است و تغییر چندانی در سرمایه فرهنگی آنان ایجاد نمی‌کند» (صالحی،2:1385).
سرمایه فرهنگی می‌تواند با کارکرد خود به سرمایه اقتصادی تبدیل شود و بالعکس (صالحی امیری،66:1386). کارکردهای اجتماعی مهارت‌ها، صلاحیت‌ها و دانش‌های فرهنگی کسب شده دقیقاً شبیه کارکرد سرمایه اقتصادی است (میلنر، 318:1385). اصطلاح سرمایه فرهنگی از قیاس با سرمایه اقتصادی و نظریات و قوانین و تحلیل مباحث مربوط به سرمایه‌داری رواج یافت. بنابر تعریف سرمایه اجتماعی مجموعه ای از روابط و معلومات و اطلاعات و امتیازات است که فرد برای حفظ کردن یا به دست آوردن یک موقعیت اجتماعی از آن استفاده می‌کند. این مجموعه عبارت است از سرمایه‌ای فرهنگی که به طور دائمی در قلمرو امکانات یک قشر، گروه، طایفه یا طبقه است (روح الامینی،116:1368). وقتی یک کارگر، نمایشگاه نقاشی را تماشا می‌کند، غالباً نیاز به یک راهنما دارد که برای او تابلوها، سبک‌ها و ریزه‌‌کاری‌ها را توضیح دهد، ولی یک فرد تحصیلکرده نیازی به راهنما ندارد. بوردیو نتیجه ‌می‌گیرد که کشش و علاقه افراد و گروه‌ها از منابع و میراثی بهره ‌می‌گیرد که مانند یک سرمایه اختصاصی وخانواد گی حفظ شده است. درسرمایه‌گذاری فرهنگی تلاشی که دولت برای فراگیری نظریه‌ها و تکنیک‌ها درمدارس و دانشگاه‌ها ‌می‌نماید، مانند سرمایه‌گذاری اقتصادی، قسمتی از ثروت و ذخیره مملکت محصوب ‌می‌شود که افراد به عنوان تولید کننده و مصرف کننده به آن دسترسی دارند (همان:117). بنابراین سرمایه فرهنگی هر آن چیزی است که به عنوان قابل ارائه و تمایز می‌شود.

4- اشکال و ابعاد سرمایه فرهنگی

سرمایه فرهنگی از منظر بوردیو از یک سو به معلومات کسب شده برمی گردد، مانند با فرهنگ بودن، فعالیت در حوزه خاصی از دانش وغیرہ. از سوی دیگر، در حالتی عینیت یافته تبلور می‌یابد، مانند اموال فرهنگی از قبیل تابلوها، کلکسیون‌های مختلف، اجناس عتیقه و غیره و همچنین در اشکال نهادینه شده مانند مدارک تحصیلی و موقعیت ‌های شغلی همچون معلم، پزشک، کشیش، شهردار و غیره. این شکل از سرمایه که می‌تواند سرمایه‌های اقتصادی، اجتماعی و نمادین با خود به همراه بیاورد، در شکل سوداگرانه‌اش مورد انتقاد جدی قرار می‌گیرد.
سرمایه فرهنگی مانند منش، عادتی مفهومی است که ابعاد متعددی دارد، از جمله: دانش عینی درباره هنرها و فرهنگ، سلیقه‌ها و ترجیحات فرهنگی ویژگی‌های صوری (مثلاً داشتن مدارج دانشگاهی و گذراندن آزمون‌های موسیقی)، مهارت‌ها وتوانایی فرهنگی (مثلاً توانایی نواختن آلات موسیقی)، توانایی تمیز و تشخیص «خوب» و «بد» (اسمیت،224:1381). از نظر بوردیو، سرمایه فرهنگی شامل: کاربرد زبان، منش‌ها، جهت‌گیری‌ها و تمایلات است و دارای وجوه پیچیده و ظریفی در نحوه رابطه فرد با فرهنگ و زبان است (جنکینز، 178:1385).
سرمایه فرهنگی به دو صورت وجود دارد. نخست، ممکن است ملموس، یعنی به شکل بناها، محل‌ها، مکان‌ها، مناطق، آثار هنری مثل نقاشی‌ها و مجسمه‌ها، مصنوعات و نظایر آنها باشد که می‌تواند از طریق سرمایه‌گذاری منابع جاری در تولید افزایش یابد. معمولاً این نوع سرمایه ‌می‌تواند خرید و فروش شود و دارای ارزش مالی قابل اندازه‌گیری است.همچنین ارزش فرهنگی آن را می‌توان با استفاده از انواع نماگرها یا ضابطه‌های ارزش فرهنگی تعیین کرد.
دوم سرمایه فرهنگی ممکن است ناملموس باشد، یعنی به صورت سرمایه معنوی به شکلی ایده‌ها، اعمال، عقاید و ارزش‌هایی باشد که در یک گروه مشترک هستند. این صورت از سرمایه فرهنگی به شکل آثار هنری از قبیل موسیقی و ادبیات نیز وجود دارد که کالاهای عمومی هستند. در این معنا، موجودی سرمایه معنوی می‌تواند بر اثر بی‌توجهی از بین برود و یا از طریق سرمایه‌گذاری جدید افزایش یابد. تراسبی نیز سرمایه فرهنگی را در دو بخش ملموس و غیرملموس تفکیک ‌می‌کند (تراسبی70:1382-68 ).
بوردیو سرمایه فرهنگی را به سه دسته تقسیم‌بندی می‌کند:
1- تجسم یافته یا مجسم (15) که ترتیبات دیرپای ذهن و بدن را شامل می‌شود،
2- عینیت یافته (16) که به صورت کالاهای فرهنگی چون تصاویر، کتاب، کامپیوتر و هنر بروز می‌کند.
3- حالت نهادی شده (17) که از طریق مدارک واقعی و دیگر شواهد پایگاه فرهنگی بازنمایی ‌می‌شود (2004:2 ,et al ,Rafaeli).

5- حالت متجسّد

اکثر خواص سرمایه فرهنگی را می‌توان از این نکته استنتاج کرد: این سرمایه در حالت بنیادین خود با کالبد مرتبط بوده و مستلزم تجسّد است. انباشت سرمایه فرهنگی در حالت متجسّد، یعنی به شکل آنچه فرهنگ و پرورش و تیمار و تربیت نامیده می‌شود، پیشاپیش پی آیند تجسّد بخشیدن و به صورت جزئی از کالبد درآمدن، به کالبد پیوستن و جزئی از آن شدن است. تجسّد مورد نظر، همچون عضلانی شدن بدن یا برنزه شدن است که انجام دادنش به شکلی دست دوم غیرممکن است (چندان که هرگونه اثرات تفویض و نمایندگی منتفی است). عمل اخذ و اکتساب کاری است که شخصی روی خودش انجام ‌می‌دهد. این سرمایه متجسّد و این ثروت بدنی را که به جزء جدا‌نشدنی وجود شخص و محدوده اعمال گونه عادت گونه (18) او تبدیل شده نمی‌توان فوراً (برخلاف پول، حقوق مالکیت، یا حتی القاب اشرافی) با هدیه یا خرید یا مبادله، انتقال داد (تاج بخش،140:1384 -137).
سرمایه فرهنگی را، بسته به دوره زمانی، جامعه و طبقه اجتماعی و در غیاب هر گونه القائات عمدی و به کلی ناآگاهانه، می‌توان به اندازه‌های مختلف به دست آورد. این سرمایه را نمی‌توان فراتر از ظرفیت‌های متناسب با یک فرد انباشت کرد، بلکه برعکس، همراه حامل خود (ظرفیت بیولوژیکی او، حافظه اش وغیره) رو به افول می‌نهد و ‌می‌میرد.
از آنجا که سرمایه مذکور بدین ترتیب از راه‌های متعدد با شخصی به لحاظ قرابت زیست شناختی‌اش پیوند دارد، در معرض انتقالی وراثتی است که همواره پنهان است. سرمایه فرهنگی بدین گونه موفق ‌می‌شود شأن خصایل ذاتی را با فضیلت‌های اکتسابی در هم آمیزد و باز از آنجا که شرایط اجتماعی انتقال و استحصالش در مقایسه با شرایط سرمایه اقتصادی مستترترند، پس پیشاپیش آماده است تا همچون سرمایه نمادین عمل کند، یعنی به عنوان سرمایه محسوب نشود، بلکه به عنوان صلاحیتی مشروع و در مقام نوعی اقتدار که تأثیری به صورت عدم شناخت اعمال می‌کند، شناخته شود (همان: 141).
سرمایه فرهنگی بوردیو در بخش فردی شامل نگرش، آگاهی، مهارت و دانش است. در راستای ارزیابی این حوزه شاخص‌هایی از قبیل میزان اثرگذاری تحصیلات والدین بر تحصیلات فرزندان، میزان اثرگذاری تحصیلات والدین بر توسعه سلامتی جامعه، میزان اثربخشی تحصیلات والدین بر انتخاب شغل‌های مدیریتی توسط فرزندان، میزان ارتباط شغل پدر در ارتقاء علمی فرزندان، میزان ارتباط طبقه اجتماعی و اقتصادی (فقر) خانواده بر پیشرفت یا عدم پیشرفت تحصیلی فرزندان، بررسی نوع سلائق و ارتباط آنها با نوع طبقات اجتماعی، نوع و میزان مصارف محصولات فرهنگی آنها و بررسی ارتباط مابین میزان قدرت تصمیم‌گیری والدین برروی توسعه سلامتی و کارهای متنوع دیگری از این دست انجام پذیرفته است که گواهی ارتباط ارتقاء سرمایه فرهنگی افراد با این مؤلفه‌ها بوده است.
خاستگاه و محل شکل‌گیری سرمایه فردی در خانواده و مدرسه ‌می‌باشد. در ساختار و زمینه خانواده، فرزند با کنش‌های عادتی خود است وچشمداشت‌های عینی او از واقعیت‌های ذهنی معنا ‌می‌یابد. باید دانست که سرمایه فردی بوردیو قابل معامله و انتقال ارثی نیست و فقط ‌می‌تواند به عنوان زمینه‌ای مستعدساز کسب مهارت‌های بیشتر برای فرزندان، ایفای نقش کند. برای هر گونه سرمایه‌گذاری فرهنگی باید در این حوزہ تلاش کرد، چرا که زیر بنای سرمایه فرهنگی و اجتماعی و چه بسا تمامی‌ سرمایه‌های دیگر در جوامع فرهنگ مدار در این عرصه رقم می‌خورد.

6- حالت عینیت یافتگی

سرمایه عینیت یافته شکل دیگری از سرمایه فرهنگی مطرح شده توسط بوردیو است. احراز این بخش از سرمایه فرهنگی در گرو وجود و حضور سرمایه فردی است که معنا ‌می‌یابد. آثار نقاشی، مجسمه‌سازی و هرآنچه از دایره ذهنیات به واقعیت و عینیات راه یابد در این حوزه جای ‌می‌گیرد. میزان، وسعت، تنوع تولیدات و محصولات فرهنگی در این جایگاه می‌تواند مورد تبادل و مبادله اقتصادی قرار گیرد، لذا جهت دستیابی به این حوزه، داشتن پول و سرمایه کافی، کفایت ‌می‌کند. محل شکل گیری و خاستگاه این بخش در اجتماع و در بین گروه است، چرا که هیچ هنرمندی بدون حضور و توجه تماشاگر به ارائه هنر نمی‌پردازد. به عبارت دیگر، ذائقه و سلیقه (سرمایه فردی) تماشاگر، هنرمند را برای تولید هنر ترغیب می‌کند. ولی به درستی منشأ این سلائق کجا است؟ در طبقات کارگری به گفته بوردیو این سلائق برگرفته از نیازهای زیباشناسی افراد رقم می‌خورد، ولی در طبقات بالا و نخبگان این سلائق با استناد به آموزه‌های خانوادگی، علمی و دانشگاهی شکل می‌پذیرد و معمولاً توسط این طبقات تولید هنر، تولید فکر، تولید شاخص‌ها و معیارها، بازتولید سلائق و بازتولید ارزش‌ها نیز صورت می‌گیرد، آنچه که خود پیش‌زمینه ایجاد سرمایه‌های اجتماعی را برای دستیابی همین گروه به منافع فردی و یا گروهی در آینده مهیا می‌سازد.
این نوع از سرمایه فرهنگی چند خصوصیت دارد که فقط در رابطه با سرمایه فرهنگی در شکل متجسّد آن به تعریف در می‌آیند. سرمایه فرهنگی که به شکل اشیاء مادی و رسانه‌هایی چون نوشته‌ها، نقاشی‌ها، بناهای تاریخی، ابزارها وغیره، عینیت پیدا می‌کند، در حالت مادیت خود قابل انتقال است. پس کالاهای فرهنگی را می‌توان هم به صورت مادی به تملک در آورد، که مستلزم سرمایه اقتصادی است و هم به صورت نمادین که مستلزم سرمایه فرهنگی است. این بدان معناست که مالک ابزار تولید باید راهی بیابد که یا سرمایه متجسد را که پیش شرط یک استملاک مشخص است و یا خدمات صاحبان این سرمایه را از آن خود کند (همان: 143).

7- سرمایه نهادی و ضابطه‌ای

این سرمایه فرهنگی به کمک ضوابط اجتماعی و به دست آوردن عناوین برای افراد کسب موقعیت ‌می‌کند، مانند مدرک تحصیلی، گواهی‌نامه حرفه وکار. این سرمایه نیز قابل واگذاری و انتقالی نیست و به دست آوردن آن برای افراد به شرایط معین بستگی دارد. بوردیو ‌می‌افزاید که سرمایه اقتصادی می‌تواند برای صاحب خود، سرمایه فرهنگی و اجتماعی ایجاد کند و سرمایه فرهنگی نیز با کارکرد خود، سرمایه اقتصادی را به وجود بیاورد (روح الامینی، 117:1368).
به اعتقاد صاحب نظران توسعه، سرمایه فرهنگی، خود شاخصی از توسعه فرهنگی به شمار می‌آید. با توجه به اهمیت تأمین سرمایه فرهنگی، لازم است سیاست‌گذاران فرهنگی شناخت کاملی از این سرمایه و برآوردی از رشد آن در اختیار داشته باشند و چگونگی تحولات آن را مورد توجه قرار دهند.

8- خاستگاه فرهنگ

برای ترسیم الگوی اندازه‌گیری سرمایه فرهنگی باید با خاستگاه فرهنگ و مؤلفه‌های مؤثر با آن آشنا شد و دانست که کدام شاخص بومی و ارزشی را در این راستا می‌توان لحاظ کرد تا با تکیه بر چارچوب نظری سرمایه فرهنگی بوردیو بتوان به ارائه الگوی بومی پرداخت.
فرهنگ از کجا تغذیه می‌شود؟ خاستگاه فرهنگی کجاست؟ چگونه ارزش‌ها، سنت‌ها و باورها شکل می‌گیرند؟ جامعه‌شناسان معتقدند پنج عامل به شرح زیر در شکل‌گیری فرهنگ نقش اساسی بر عهده دارند:
1- زبان و ادب؛
2- دین و آیین؛
3- معیشت و اقتصاد؛
4- تاریخ و رویداد؛
5- پیرامون و جغرافیا.
در واقع فرهنگ در میان این پنج عامل شکل ‌می‌گیرد و آنچه را که مطابق میل خویش است بر می‌گزیند (ایران زاده، 197:1381). عوامل فوق مشترک‌های موجود را در میان فرهنگ‌های مختلف ترسیم می‌کند، ولی به درستی مؤلفه‌های بومی ایرانی کدامند؟

9- محورهای جمع‌آوری مؤلفه‌های فرهنگی ایرانی

صدیق سروستانی (1387) در پروژه‌ای تحقیقاتی، مؤلفه‌های بومی فرهنگ ایرانی را در قالب و الگوهایی دیگر به قرار زیر معرفی می‌کند که نمی‌توان نسبت به آن‌ها بی اعتنا بود:
الف) الگوی ادبی: در این الگو تلاشی ‌می‌شود تا با بیانی ادبی و با اتکا به ضرب‌المثل‌ها و نقل‌های ایرانیان شناختی از فرهنگ ایرانی ارائه دهند.
جمالزاده در «خلقیات ما ایرانیان» از چنین رویه ای استفاده کرده است؛
ب) الگوی دینی: اهل دین و علمای دینی نیز بر اساس منطق و اسلوبی که دین از حیات انسانی ارائه می‌دهد، تلاش کرده‎اند تا فرهنگ ایرانیان را مطابق با مرزبندی و دسته‌بندی دینی درک و توصیف کنند؛
ج) الگوی سیاسی: اهل سیاست و نخبگان سیاسی نیز با اتکا به نوع تعاملات سیاسی مردم ایران و نیز کنش آنها در نقاط عطف تحولات و رخدادهای مهم تاریخی، نگرشی از فرهنگ حاکم بر کرد و کار ایرانیان ارائه دهند؛
د) الگوی علوم اجتماعی - جامعه شناسی : با فراگیرشدن علم اجتماعی واستقرار سازمان علوم اجتماعی در ایران، اصحاب علوم اجتماعی نیز تلاش کرده‎اند تا با اتکا به شیوه‌های جدید نظرسنجی، افکارسنجی، تک‌نگاری، جامعه‌سنجی، پیمایش، مشاهده میدانی و نظایر آن، درکی از جامعه و فرهنگ مردم ایران و نحوه کنش آنها ارائه دهند؛
ح) الگوی تاریخ نگارانه: اصحاب تاریخ که به مطالعه وقایع و رویدادهای تاریخی مشغول‎اند با مطالعه سیر رویدادهای تاریخی و بررسی رفتار نژادی، قومی و ملی ایرانیان به ویژه در دوره اخیر، درکی از وضعیت فرهنگی و منطق کنش‌ورزی ایرانیان ارائه داده‌اند؛
خ) الگوی عامیانه: علاوه بر الگوهای پیشین که به نوعی به حوزه‌های خاصی از دانش انسانی تعلق دارد، نوعی در ک عامیانه نیز در افواه عمومی و در بین خود مردم وجود دارد که به معرفی «ما» (ایرانی‌ها) می‌پردازد.
این الگو را در موقعیت‌های مختلف اجتماعی می‌توان پیگیری کرد: از پیروزی‌ها یا (عموماً) شکست‌های ملی تا موقعیت‌های خرد خیابانی و هر روزہ در صف اتوبوس یا درون تاکـسى و گــپ‌هاى خانوادگی تا گفت و گوهای محلی کار.
در هر کدام از این الگوها، درک متفاوت و گاه متعارضی از فرهنگ/ جامعه ایرانی به دست داده می‌شود. در برخی الگوها (مانند الگوى علوم اجتماعی)، برخی دیگر از الگوها (الگوی عامیانه یا ادبی) رد و انکار می‌شود. در مجموع، در این حوزه ما با تشتت و نابسامانی در درک فرهنگ ایرانی که متعلق به سیاست فرهنگی در جمهوری اسلامی است، مواجه هستیم (سروستانی،37:1387). حال با توجه به تعاریف گوناگون و دیدگاه‌های مختلف در حیطه فرهنگ باید شاخص‌های مطرح شده در هر کدام از این الگوها به عنوان یک سرمایه و سرمایه‌گذاری در سیاست‌گذاری‌های کلان مد نظر قرار گیرند. پر واضح است که فرهنگ می‌تواند به عنوان سرمایه‌های ملی و انسانی مورد توجه سیاست‌گذاران در برنامه‌ریزی قرار گیرد. همانطور که بیان شد، مؤلفه‌های بومی خاصی در فرهنگ ایرانی نقش دارند، اما آیا شاخصی‌هایی برای اندازه‌گیری سرمایه‌های فرهنگی در ایران با نگاهی بومی ارائه شده است که بتوانند در تبیین الگوی اندازه‌گیری سرمایه فرهنگی مشارکت نمایند؟

10- سرمایه فرهنگی در ایران

اگر در راستای کمّی سازی موارد مختلف در حوزه فرهنگ و سرمایه فرهنگی نتوان عمل کرد، نمی‌توان اطلاعات را مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار داد و طبیعتاً بدون این آمار نمی‌توان موقعیت موجود فرهنگی را ترسیم نمود. سرمایه فرهنگی با در نظر گرفتن مؤلفه‌هایی مبتنی بر ارزش‌ها، باورها، دانش، هویت، اعتماد متقابل، نشاط ملی و... با مقیاس‌های کمی و آماری قابل بررسی نیست مگر آنکه برای آن شاخص‌های قابل اندازه‌گیری مطرح شود. در این راستا، تلاشی‌هایی در سایر کشورها انجام پذیرفته است، مثلاً در تحقیقی برای کمی‌سازی سرمایه فرهنگی، با استناد به سلایق و علایق و با استفاده از شاخص نوع موزیک انتخابی و یا تنوع فیلم‌های منتخب و یا نوع کتب انتخابی برای مطالعه استفاده شده است. سنجش و اندازه‌گیری سرمایه فرهنگی یکی از موضوعات نسبتاً جدیدی است که توجه بسیاری از صاحب نظران حوزه علوم انسانی و مدیریت را به خود جلب کرده است و در این رابطه مدل‌های کیفی و کمی معدودی نیز ارائه شده است.
این مدل‌ها در مقایسه با یکدیگر از جامعیت و مبانی مشترک برخوردار نیستند و هر یک از این مدل‌ها دیدگاه ویژه محقق را در دید خرد به سرمایه فرهنگی ترسیم کرده است. محققان مختلف با استفاده از چارچوب نظرى بوردیو سعی در اثبات ارتباط مفاهیم سرمایه فرهنگی با تمایز و یا پیشرفت‌های تحصیلی و طبقات اجتماعی جوامع داشته‎اند وبسیار کمتر در راستای ارائه الگوی جامعی جهت اندازه‌گیری سرمایه فرهنگی اقدام نموده اند. پروژه‌های انجام شده در جهت کمی سازی، مشتمل بر ابعاد خرد و در جنبه‌های مصارف کالاهای فرهنگی، مشارکت فرهنگی، میراث فرهنگی، سالایق فرهنگی، تحصیلات خانوادگی، پیشرفت‌های اجتماعی و علمی و... انجام گرفته‌اند. پژوهشی در قالب پایان نامه تحت عنوان «طراحی و تدوین الگوی اندازه‌گیری سرمایه فرهنگی در ایران» انجام شده است که براساس آن با استعانت از دیدگاه خبرگان فرهنگی کشور، شاخص‌ها و مؤلفه‌های بومی اندازه‌گیری سرمایه فرهنگی به صورت مدلی ارائه شده است. (19) در این پروژه تحقیقاتی با نگاهی جامع سعی شده ضمن توجه به شاخص‌های جهانی برای سنجش سرمایه فرهنگی و بهره‌گیری از نتایج دیگر محققان، معرفی مؤلفه‌ها و شاخص‌های متناسب با اکولوژی فرهنگی ایرانی نیز مورد توجه قرار گیرند. از طرف دیگر، با ارائه الگویی جامع و با نگاهی کلان سعی شده که در حد امکان تمامی ابعاد سرمایه فرهنگی بوردیو در جنبه‌ها و اشکال مختلف لحاظ شوند، لذا در راستای نزدیک نمودن دیدگاه‌ها و رویکردهای مختلف صاحب‌نظران، مدلی جدید جهت اندازه‌گیری سرمایه فرهنگی عرضه شد، مدلی که به این مقوله با دیدی کلان و در سطحی گسترده پرداخته است. در این مدل، سه بعد فردی، جمعی و ملی سرمایه فرهنگی مطرح و سپس برای هر یک از ابعاد سه گانه مؤلفههای مربوطه به شرح زیر معرفی شده است:
1- مؤلفه‌های بعد فردی: هویت، معرفت، سلیقه، ارزش و هنجار.
2- مؤلفه‌های بعد جمعی: رضایتمندی، اعتماد متقابل، اصالت خانوادگی، صنعت فرهنگ و مشارکت شهروندی.
3- مؤلفه‌های بعد ملی: انسجام اجتماعی، اکولوژی فرهنگی، نشاط ملی، تفاهم فرهنگی و قانون مداری.
در ادامه برای اندازه‌گیری هر یک از مؤلفه‌های فوق، شاخص‌هایی ارائه شده که در جدول شماره (1) به صورت مدل تحلیلی تحقیق نمایش داده شده‌اند.
جدول (1): معرفی مدل تحلیلی ابعاد، مؤلفه‌ها و شاخص‌های سرمایه فرهنگی
جدول (1): معرفی مدل تحلیلی ابعاد، مؤلفه‌ها و شاخص‌های سرمایه فرهنگی

نام ابعاد

نام مؤلفه‌ها

      شاخص‌ها

بعد فردی

1- هویت

اختیار در تصمیم‌گیری، اعتماد به نفس، طبقه اجتماعی، طبقه اقتصادی

2- معرفت

تحصیلات، مهارت کلامی، نیاز فرهنگی

3- سلیقه

ذائقه فرهنگی، مصرف فرهنگی

4- ارزش

احترام به سمبل‌ها، رفتار عادلانه، رفتار ارزشی

5- هنجار

پایبندی به عرف، رفتار دینی

بعد اجتماعی

1- رضایتمندی

پایبندی به سازمان، پایبندی به خانواده، تعلق شغلی

2- اعتماد متقابل

امنیت اجتماعی، اعتماد به دیگران

3- اصالت خانوادگی

داستان‌های خانوادگی، وابستگی خانوادگی، وابستگی مکانی

4- صنعت فرهنگ

محصولات فرهنگی، تنوع مصرف، میزان مصرف

5- مشارکت شهروندی

میزان مشارکت، تعداد سازمان های مردم نهاد، روابط همسایگی

بعد ملی

1- انسجام اجتماعی

مشارکت اجتماعی، حضور در وقایع فرهنگی

2- اکولوژی فرهنگی

خرده فرهنگ، زبان، میراث فرهنگی، تمدن، الگوهای فرهنگی، اساطیر، مذهب، نژاد، منابع فرهنگی، هویت ملی

3- نشاط ملی

امید به آینده، سبک زندگی

4- تفاهم فرهنگی

پویایی فرهنگی، بازتولید فرهنگی، تبادل فرهنگی، ظرفیت فرهنگی، دموکراسی فرهنگی

5- قانون مداری

انطباق ارزشی، فرهنگ سیاسی، پذیرش اجتماعی، امنیت فرهنگی، دموکراتیزه کردن فرهنگ


11- اهداف تحقیق

1- دستیابی به یک الگو جهت اندازه‌گیری سرمایه فرهنگی؛
2- به کارگیری مفاهیم و شاخص‌های کمی در مقوله‌های کیفی سرمایه فرهنگی؛
3- به کارگیری عملیاتی مدل در شرایط واقعی.

12- سؤالات تحقیق

1- چگونه می‌توان از مدل‌های ریاضی جهت اندازه‌گیری سرمایه فرهنگی استفاده کرد؟
2- در صورت ایجاد مدل، آیا پیاده‌سازی عملی آن توأم با موفقیت خواهد بود ؟
13- روش تحقیق
این پژوهش از لحاظ روش، کار بر روی ساختارهای کیفی را مد نظردارد. از حیث روش، تحقیق یک مدل‌سازی ریاضی و کمی را مطرح ‌می‌کند و از حیث هدف کاربردی است، زیرا با توجه به گستردگی موضوع سرمایه فرهنگی، کلیه سازمان‌ها، وزارتخانه‌ها و مؤسسات اعم از دولتی، خصوصی،... که به نوعی در فرهنگ سازی؛ سیاست‌گذاری‌های بخش‌های فرهنگی دخیل باشند، می‌توانند از نتایج این پژوهش بهره‌برداری نمایند.
روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش روش میدانی و روش کتابخانه‌ای است. ابزار گردآوری اطلاعا ت نیز شامل فیش، پرسشنامه و در صورت لزوم کارت مصاحبه است.
14- قلمرو مکانی و زمانی تحقیق
این تحقیق قلمرو زمانی ندارد، چرا که در زمره‌ی تحقیقات تجربی نیست، اما مدت زمان اجرای تحقیق مشخص شده است.
قلمرو مکانی این پژوهش کشور ایران است و می‌تواند در سطح سازمانی در دو یا چند سازمان زیر مجموعه دولت جمهوری اسلامی ایران در یک استان انجام شود و یا در سطح کلان در کلیه استان‌ها به کار گرفته شده و سرمایه فرهنگی را اندازه‌گیری نماید.
از آنجا که هدف اصلی این پژوهش طراحی الگوی اندازه‌گیری سرمایه فرهنگی است، پژوهشگر پس از طراحی الگوی مورد نظر، به صورت آزمایشی این الگو را در میان تعدادی از دانشجویان باشگاه پژوهشگران جوان مورد ارزیابی قرار داده تا جهت شناسایی کاستی‌های مدل عملاً کاربست آن را مورد آزمون قرار دهد.

15- یافته‌های تحقیق

طبق این تحقیق مشخص شد که سرمایه فرهنگی در ایران در سه بعد (فردی، جمعی و ملی)، پانزده مؤلفه و پنجاه و سه شاخص قابل اندازه گیری و ارزیابی می‌تواند باشد. با توجه به آمار و با استناد به ارقام، مؤلفه‌ها و شاخص‌هایی که از درصد اهمیت بیشتری برخوردار بودند، به خوبی متمایز شدند. چنانچه به طور مثال در میان ابعاد، بعد فردی (453/0) در میان مؤلفه‌های بعد فردی، هویت (288/0) در شاخص‌های مؤلفه‌های فردی، تحصیلات (423/0) بیشترین آمار را به خود اختصاص داده‌اند. با بهره‌گیری درست از این آمار به خوبی می‌توان نقشه سرمایه فرهنگی موجود را در جامعه مورد مطالعه استخراج نمود و با تعیین نقاط ضعف و قوت در راستای تبیین سیاست‌گذاری‌های فرهنگی جامعه مورد نظر اقدام نمود. طبق یافته فوق، به راحتی میتوان بر اهمیت بعد فردی در سرمایه فرهنگی اشاره کرد و توجه سیاست‌گذاران را بیش از پیش به مقوله هویت‌سازی و ارتقاء علمی افراد جامعه سوق داد. در بعد جمعی، مؤلفه رضایتمندی (263/0) و شاخص میزان مصرف فرهنگی (465/0) از بالاترین اهمیت برخوردار بودند. در بعد ملی نیز، مؤلفه اکولوژی فرهنگی (318/0) وشاخص‌های ظرفیت فرهنگی و تبادل فرهنگی (244/0) بیشترین ارقام را شامل شدند.
از طرفی دیگر، این تحقیق با اجرای این الگو در جامعه آماری مانند باشگاه پژوهشگران جوان، سعی داشته است که به بررسی فواصل نگرشی موجود میان شرایط مطلوب (نظرات دانشجویان) و شرایط ایده‌آل (نظرات خبرگان) بپردازد و با استدلال به نتایج، جهت حل مشکلات نگرش‌های موجود نیز راه کارهایی متناسب ارائه نماید (سپهرنیا، 1387: 170-120).
طبق این مدل به راحتی می‌توان در راستای اندازه‌گیری سرمایه فرهنگی در حوزه‌های گوناگون اقدام کرده و نقشه‌ای از سرمایه‌های فرهنگی موجود را ترسیم کرد. همچنین با بهره‌مندی از شرایط مطلوب، با برنامه‌ریزی منطقی و مبتنی بر آمار و اطلاعات بر گرفته از سیستم، در جهت کارآمدی و افزایش عملکرد نهادها و سازمان‌های فرهنگی بر اساس سیاست‌گذاری‌های فرهنگی اقدام کرد.

16- نتیجه‌گیری

هدف این مقاله آشنا سازی اذهان با مفهوم «سرمایه فرهنگی» است که در حال حاضر در دنیا توانسته است چالش‌هایی در زمینه برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری‌های فرهنگی منطقه ای ایجاد نماید. امروز که بر نقش مهندسی فرهنگی، تهیه نقشه جامع علمی- فرهنگی و امنیت فرهنگی در دولت فرهنگ محور جمهوری اسلامی تأکید می‌شود، باید شناخت کاملی از سرمایه‌های فرهنگی موجود صورت پذیرد. الگوی اندازه‌گیری سرمایه فرهنگی در ایران می‌تواند این نیاز را در راستای تهیه آمار و ارقام وضعیت موجود فراهم نماید. ارزیابی وآنالیز دقیق نقشه جامع فرهنگی می‌تواند مقدمه‌ای جهت تنظیم و پیش‌بینی سیاست‌گذاری‌های فرهنگی در راستای اعتلای فرهنگی و مقابله با تهدیدهای فرهنگی باشد. همچنین ‌می‌توان در عرصه‌های ملی و جهانی با گفتمان و دیپلماسی مناسب به تعاملات و تبادلات فرهنگی به صورت منطقی پرداخت و ایران را با تکیه بر سرمایه‌های فرهنگی و فرهنگ و تمدن درخور و شایسته ایرانی به جهانیان معرفی کرد. لذا معرفی مدل کمی اندازه‌گیری سرمایه فرهنگی در ایران می‌تواند به عنوان گامی نو در راستای تحقق اهداف فوق مورد توجه باشد. در این مقاله، در راستای تحقق هدف فوق، ضمن معرفى نظریه سرمایه فرهنگی بوردیو سعی شده است مدلی ارائه شود تا از آن طریق بتوان نسبت به سنجش و اندازه‌گیری سرمایه فرهنگی اقدام به عمل آورد.

پی‌نوشت‌ها:


1. اسمیت، فیلیپ، درآ مدی بر نظریه فرهنگی، ترجمه حسن پویان، تهران: دفتر پژوهش‌های فرهنگی، 1381.
2. استونر، جیمز، ای.اف، ادوارد آر .فریمن و دانیل آر گیلبرت، مدیریت: مقدمه‌ای بر مدیریت، مدیریت در قرن بیست و یکم، دفتر برنامه‌ریزی، ترجمه علی پارساییان و سید محمد اعرابی، دفتر پژوهش‌های فرهنگی، 1379.
3. ایران زاده، سلیمان، مدیریت تطبیقی در چهار چوب پارادایم‌های جدید، تبریز: مرکز آموزش مدیریت دولتی، 1381.
4. تاج بخش، کیان، سرمایه اجتماعی، اعتماد، دموکراسی و توسعه، ترجمه افشین خاکباز، حسن پویان، تهران: نشر شیرازه، 1384.
5- تراسبی، دیوید، اقتصاد و فرهنگ، ترجمه کاظم فرهادی، تهران: نشر نی، 1382 .
6. جنکینز، ریچارد، پی یر بوردیو، لیلا جو افشانی، حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، 1385.
7. روح الامینی محمود، زمینه فرهنگ‌شناسی، تهران: چاپخانه انتشارات عطار،1368.
8. روحانی، حسن، درآمدی بر سرمایه‌گذاری فرهنگی، تهران: نشریه راهبرد شماره44 ، تابستان 1386.
9- سپهرنیا، رزیتا، طراحی و تدوین الگوی اندازه‌گیری سرمایه فرهنگی در ایران مورد کاوی باشگاه پژروهشگران جوان، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران، 1387.
10- سروستانی، صدیق، چالش‌های سیاست فرهنگی در ایران، تهران: معاونت پژوهش‌های فرهنگی و اجتماعی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1387.
11. صالحی امیری، سید رضا، مفاهیم و نظریه‌های فرهنگی، تهران: ققنوس، 1386.
12. صالحی امیری، سید رضا، مدیریت منازعات قومی در ایران، مرکز تحقیقات استراتژیک، 1385.
13- فکوهی، ناصر، تاریخ اندیشه و نظریه‌های انسان شناسی : تهران: نشرنی، 1381.
14. میلنر، آندرو، براویت، جف، درآمدی بر نظریه فرهنگی معاصر، ترجمه جمال محمدی، تهران: ققنوس، 1385.

1. Taylor ،P, Investigating Culture and Identity, London: Collins, quoted in, Communication Studies: The essential Resource, Cultural, Communication and Context spp. 199-200, 1997.
2. Rafaeli S., Ravid G., Soroka V. De-lurking in virtual communities: a social communication network approach to measuring the effects of social and cultural capital, System Sciences, 2004. Proceedings of the 37th Annual Hawaii International Conference onVolume Issue 5-8 Jan. 2004 Page (s):10 pp. - Digital Object dentifier 10. 1109/HICSs. 2004. 1265478

پی‌نوشت‌ها:

1- استادیار و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران.
2- دانشجوی دکترای مدیریت امور فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران.
3- pierre Bourdieur
4- Ecole Normale Superieur
5- Habitus
6-Champ
7-Symbolic Violence
8-Cultural Capital
9-Capital
10-Cultural Capital
11-Hayes
12-Dumais
13-Sullivan
14-Habitus
15-Embeddable
16-Objectified
17-Organized
18-Habitus
19- رزیتا سپهرنیا، پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت امور فرهنگی، واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی تهران، 1387.

منبع مقاله :
صالحی امیری، رضا؛ (1391)، سرمایه فرهنگی، تهران: مرکز تحقیقات استراتژیک، چاپ دوم